آیسهلغتنامه دهخداآیسه . [ ی ِ س َ ] (ع ص ) تأنیث آیس . زنی که در مدت سال حیض نبیند. (تعریفات جرجانی ). و در اصل ، آئسه .
داعیلغتنامه دهخداداعی . (اِخ ) از شاعران عثمانی و از معاصران سلطان محمدخان ثانی و از مردم قسطمونیه است و این بیت او راست :ضرب آهم شوقدر سله لر ای ماه کوکی حشره دک دونر ایسه کیتم
استحاضهلغتنامه دهخدااستحاضه . [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) پیوسته خون آمدن از زن بعد از ایام حیض . مستمر شدن بی نمازی پس از روزهای عادت . پیوستگی خون در زن . دائم خون روان شدن زن بمرض .
خسرویلغتنامه دهخداخسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) نام وی ملا محمد افندی است و او یکی از اعاظم علمای عثمانی است که به مقام مشیخت اسلامی عثمانی رسید. پدرش فرامزر از رومیان و بقولی فرانسو
آسیهواژهنامه آزادنام همسر فرعون که به دین حضرت موسی ایمان آورد و توسط فرعون به چهارمیخ کشیده شد. آسیه بنت مزاحم یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. کلمه آسیه در لغت به معن
طاهرزادهلغتنامه دهخداطاهرزاده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) میرزاعلی اکبر صابر (تولد 1278 وفات 1321 هَ . ق .). وی یکی از شعرای توانا و بزرگ شروان است ، و در قرن سیزدهم هجری در شهر شماخه تولدی