ایستگاه پیمایشtraverse station 1واژههای مصوب فرهنگستاننقطهای که دستگاه بر روی آن مستقر است و مشاهدات در آنجا انجام میشود
ایستگاهلغتنامه دهخداایستگاه . (اِ مرکب ) جای ایستادن . (فرهنگ فارسی معین ). || محل توقف وسایل نقلیه (اتومبیل ، اتوبوس ، قطار). (فرهنگ فارسی معین ).
پیمایش بستهloop traverse, closed traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که از یک ایستگاه شروع و به همان ایستگاه یا ایستگاههایی که موقعیت نسبی آنها در دیگر نقشهبرداریها تعیین شده است ختم میشود
پیمایش چپگردangle-to-left traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که در آن تمام زاویهها پس از توجیه زاویهیاب ازطریق دیدِ عقب نسبت به ایستگاه قبلی در خلاف جهت عقربههای ساعت اندازهگیری میشود
پیمایش راستگردangle-to-right traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که در آن تمام زاویهها پس از توجیه زاویهیاب ازطریق دیدِ عقب نسبت به ایستگاه قبلی در جهت عقربههای ساعت اندازهگیری میشود
رادارلغتنامه دهخدارادار. (فرانسوی / انگلیسی ، اِ) کلمه ٔ مرکب از حروف اول کلمات انگلیسی : رادیو دتکشن اند رنجینگ (بمعنی تجسس کردن و میزان کردن با رادیو). پس کلمه رادار اسمی است م