ایستگاه برداشتsurvey stationواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای که در آن یا از آن مشاهدات لازم برای برداشت انجام میشود
ایستگاهلغتنامه دهخداایستگاه . (اِ مرکب ) جای ایستادن . (فرهنگ فارسی معین ). || محل توقف وسایل نقلیه (اتومبیل ، اتوبوس ، قطار). (فرهنگ فارسی معین ).
علامت برداشتsurvey marker, marker 1, mark 1واژههای مصوب فرهنگستاننشانهای که برای مشخص کردن ایستگاه برداشت در محل مورد نظر نصب میشود
مسافت حملhaul distanceواژههای مصوب فرهنگستانمسافتی که وسیلۀ جمعآوری زباله از آخرین نقطۀ برداشت تا ایستگاه انتقال یا محل فراوری یا محل دفع نهایی طی میکند
ایستگاه مرجع گرانیgravity reference stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی که بهعنوان مرجع در برداشت گرانی مورد استفاده قرار میگیرد و با اندازهگیریهای گرانی در هریک از ایستگاهها اختلاف برداشت آنها با این ایستگاه به دست م
جمعآوری پسماندwaste collectionواژههای مصوب فرهنگستانعملیات برداشت پسماند از منابع تولید و بارگیری و حمل آن تا محل پردازش یا ایستگاه انتقال یا محل دفع
پطرالغتنامه دهخداپطرا. [ پ ِ ] (اِخ ) نام شهری در عربستان قدیم که امروز بنام وادی موسی معروف است و در میان بحر احمر و بحرالمیت واقع بود و متوالیاًادومیان و نبطیان و در عصر استیل