ایراهستانلغتنامه دهخداایراهستان . [ هَِ ] (اِخ )اراهستان .ساحل و ناحیه ایست مجاور خلیج فارس در ایالت فارس . (فرهنگ فارسی معین ) : قلاع ایراهستان بیش از آن است که برتوان شمردن که بهر
افرازستانلغتنامه دهخداافرازستان . [ اَ زِ ] (اِ مرکب ) عالم بالا. (ناظم الاطباء). بمعنی عالم علوی . از مجعولات دساتیر است . (یادداشت مؤلف ).
کوره رودلغتنامه دهخداکوره رود. [ رَ / رِ رو ] (اِخ ) حومه ٔ ولایت ایراهستان از کوره ٔ اردشیرخوره است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 125).
کبرینلغتنامه دهخداکبرین . [ ] (اِخ ) بگفته ٔ ابن البلخی در فارسنامه ، موهو و همجان و کبرین جمله نواحی گرمسیری است مجاور ایراهستان به فارس (از فارسنامه چ اروپا ص 135). و حمداﷲ مست
ماندستانلغتنامه دهخداماندستان . [دِ ] (اِخ ) بیابانی است سی فرسنگ در سی فرسنگ و در آن دیهها و نواحی است مانند ایراهستان بر ساحل دریا افتاده است و ریعی دارد چنانکه از یک من تخم هزار
موهولغتنامه دهخداموهو. [ ] (اِخ ) ناحیتی قریب به استان بوشهر امروز به فارس در مجاورت سواحل خلیج فارس : موهو و همجان و کبرین جمله نواحی گرمسیر است مجاور ایراهستان و سیف و دریا و
پیاده رولغتنامه دهخداپیاده رو. [ دَ / دِ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) قسمتی از دو طرف راه یا خیابان یا کوچه که گذرگاه پیادگان فقط می باشد. مقابل سواره رو، بمعنی قسمت میانی رهگذر یا خیابان