ایدجلغتنامه دهخداایدج .[ دَ ] (اِخ ) نامی است از شهرستانهای اهواز. اکنون به آن ایذه گویند. رجوع به نزهةالقلوب ص 51 و 70 و شدالازار صفحات 336 و 536 و رجوع به ایذج و ایذه شود.
خردادلغتنامه دهخداخرداد. [ خ ُ ] (اِخ ) نام مادر اردشیر، و قنطره ٔ خرداد و میان ایدج و رباط در سمرقند منسوب بدوست . آن از عجایب دنیاست ، طول آن هزار ذرع و بالای آن صدوپنجاه ذرع و
علی فالیلغتنامه دهخداعلی فالی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلک فالی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به مؤدب . وی از اهالی «قالة» بود که شهری در نزدیکی «ایدج » است آنگاه به بصره منتقل
پراندنلغتنامه دهخداپراندن . [ پ َ دَ ] (مص ) تطییر. پرانیدن . پرواز دادن . اطاره . تذریه : از شمس دین چه آیدجز افتخار دین لابد که باز باز پراند ز آشیان . سوزنی .|| افکندن . پرتاب
اتابکان لرستانلغتنامه دهخدااتابکان لرستان . [ اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ ] (اِخ ) (لر بزرگ ) یا امرای هزاراسپی .سلسله ای از امرای لرستان که از 543 تا 740 هَ . ق . بدانجا حکومت کرده اند. مؤسس این
مناذرلغتنامه دهخدامناذر. [ م َ ذِ ] (اِخ ) دوشهر است در نواحی اهواز مناذر کبری ، مناذر صغری . (منتهی الارب ). نام دو شهر در اهواز. (ناظم الاطباء). نام دو شهر بوده در اهواز یکی را