ایجازلغتنامه دهخداایجاز. (ع مص ) کوتاه کردن سخن و اختصار نمودن . (غیاث اللغات ). کوتاه کردن سخن و کوتاه گردیدن آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کوتاه کردن سخن .
ایجازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ایجاز، اختصار، حذف، تلخیص، کمحرفی مُخلَص، لُبِ کلام، منتخب کوتاهی
ایجاذلغتنامه دهخداایجاذ. (ع مص ) مضطر کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): اوجذه اﷲ ایجاذاً؛ مضطر کرد خدا او را بسوی کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به ستم داشتن کسی
ایجاز مخلواژهنامه آزاداین واژه را در اصطلاح حقوقی میتوان چنین معنی کرد: ایجاز مُخِل حالتی است که خلاصه گویی بیش از حد یا گزیده گویی بیش از اندازه، باعث ایجاد اختلال در رسیدن به مقصو
ایجاز مخلواژهنامه آزاداین واژه را در اصطلاح حقوقی میتوان چنین معنی کرد: ایجاز مُخِل حالتی است که خلاصه گویی بیش از حد یا گزیده گویی بیش از اندازه، باعث ایجاد اختلال در رسیدن به مقصو
اختصارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ار، ایجاز، تلخیص کوتهنویسی، مخفف کردن مخفف، کوتهنوشت، کوتهنگاشت، جمعبندی حروف اول اسم، مخَلّص
اطنابفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. دراز کردن سخن؛ پرگویی؛ طول کلام.۲. [مقابلِ ایجاز] (ادبی) به کار بردن لفظ بسیار برای معنی اندک.