ارتکینلغتنامه دهخداارتکین . [ اَ ت َ ] (اِخ ) از امرای مسعود غزنوی . رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 572 و 573 شود.
ارتکینلغتنامه دهخداارتکین . [ اَ ت َ ] (اِخ ) حاجب سرای مسعود غزنوی . رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 603، 604، 619 تا 622، 648، 651، 652، 657 شود.
افتکینلغتنامه دهخداافتکین . [ ] (اِخ ) افضلی والی اسکندریه و غلام ملک الافضل بن امیرالجیوش بود. رجوع به طبقات سلاطین اسلام شود.
ایتگینلغتنامه دهخداایتگین . (اِ) خانه دار و صاحب و خداوند خانه . (برهان ) (از آنندراج ). خانه دار و خداوند خانه . (ناظم الاطباء). خانه دار. (رشیدی ) : اول شب ایتگین و وشاق آمدیم ل
اختیارالدینلغتنامه دهخدااختیارالدین . [ اِ رُدْ دی ] (اِخ ) ایتکین (ملک ...). خوندمیر در حبط (ج 1 ص 417)آرد: چون خبر گرفتاری سلطان رضیه بدهلی رسید امرا واشراف متفق گشته در روز دوشنبه ب
افسرخدائیلغتنامه دهخداافسرخدائی . [ اَ س َ خ ُ ] (حامص مرکب ) پادشاهی . صاحب افسری . تاجداری : عقل را در بندگیش افسرخدائی داده ام ایتکینی بوده و الب ارسلان آورده ام .خاقانی .
بای تگینلغتنامه دهخدابای تگین . [ ت َ ] (اِخ ) (... حاجب ) از امرا و کسان سلطان مسعود غزنوی و ظاهراً از جانب او پس از مرگ آلتونتاش خوارزمشاه روی کار آمدن پسر وی هارون مقیم خوارزم و