اگنیلغتنامه دهخدااگنی . [ اَ ] (اِخ ) اغنی . آتش مقدس و رب النوع آتش در «ودا». او همه چیز را می بیند ولی در عین حال رحیم و بخشاینده است . از این خدای آتش نقش برجسته ای متعلق به
آگنیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آکندن؛ انباشتن؛ پُر کردن.۲. گنجاندن؛ جا دادن:◻︎ آنکه اندر جهان ندارد گُنج / چون توان آگنیدنش در کُنج (اوحدی: ۵۷۹).۳. دفن کردن.
آگنیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آکندن؛ انباشتن؛ پُر کردن.۲. گنجاندن؛ جا دادن:◻︎ آنکه اندر جهان ندارد گُنج / چون توان آگنیدنش در کُنج (اوحدی: ۵۷۹).۳. دفن کردن.