اکین آبادلغتنامه دهخدااکین آباد.[ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آبادشهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 272 تن . آب از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا غلات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
آکینلغتنامه دهخداآکین . (اِ) آکنه . حشو : بهر آکین چاربالش اوست هر پری کاین کبوتر افشانده ست . خاقانی .و رجوع به آگین شود.
آکینلغتنامه دهخداآکین . (اِ) آکنه . حشو : بهر آکین چاربالش اوست هر پری کاین کبوتر افشانده ست . خاقانی .و رجوع به آگین شود.
آکنهفرهنگ انتشارات معین(کَ نِ) (اِ.) آن چه از پشم و پنبه و لاس و پر و جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهالین و مانند آن کنند؛ حشو، آکین .
جغبتلغتنامه دهخداجغبت . [ ج َ ب َ ] (اِ) پنبه و پشمی را گویند که در نهالی و توشک و لحاف و امثال آن نهند. (برهان ). آکنه . جغبوت . چغبت . جبغوت . آکین . آگین . حشو : آن ریش نیست
آکنهلغتنامه دهخداآکنه . [ ک َن َ / ن ِ ] (اِ) آنچه از پشم و پنبه و لاس و پر و جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهالین و مانند آن آکنند. حَشو. چغبت . چغبوت . آکین . آگین : شدز