اسیدفرمیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمایعی بیرنگ، تندبو، ترش، و سمی موجود در نیش زنبور و بعضی حشرات دیگر که در رنگسازی، دباغی، آبکاری فلزات، و تهیه آفتکشها بهکار میرود؛ جوهر مورچه. Δ نخ
اکسیدلغتنامه دهخدااکسید. [ اُ ] (فرانسوی ، اِ) هر جسمی که از ترکیب شبه فلز یا فلزی با اکسیژن حاصل شود مانند: اکسید آهن و اکسید ازت ، و اکسیدهای فلزی در طبیعت فراوان است . (فرهنگ
فریکلغتنامه دهخدافریک . [ ف ِرْ ری ] (فرانسوی ، ص ) (اصطلاح شیمی ) اکسید فریک ترکیبی از آهن سه ظرفیتی و اکسیژن که در صورت اختلاط با مقداری گل اخرا برای رنگ کردن آهن به کار میرود