اکسارلغتنامه دهخدااکسار. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کَسر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کسر شود. || ج ِ کِسر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کسر شود. |
اکثارلغتنامه دهخدااکثار. [ اِ ] (ع مص ) افزودن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || بسیارمال کردن . (دهار). بسیارمال گردانیدن . (یادداشت مؤلف ) (المصادر زوزنی ). || بسیار گ
اکثارفرهنگ انتشارات معین( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بسیار کردن ، افزودن . 2 - بسیار گفتن . 3 - (مص ل .) پرمایه شدن .
کسرلغتنامه دهخداکسر. [ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) پاره ٔ اندام یا اندام تام و وافر یا نیمه ٔ استخوان مع گوشت یا استخوان کم گوشت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آن
لاوکلغتنامه دهخدالاوک . [ وَ ] (اِ) ظرف بزرگ مدوّر با لبه ٔ کوتاه از چوب تراشیده . تغاری باشد کناره بلند که در آن آرد خمیر کنند. (برهان ). تغار چوبین . تغار دیواره کوتاه از چوب
اریوس باغوسلغتنامه دهخدااریوس باغوس . [ اَ ](اِخ ) (تل ّ مریخ ) و آن تل چنانست که اگر کسی بر فراز آن بایستد و اطراف خود را نگاه کند، صنایع غریبه از قبیل تماثیل و مذابح و معابد متعدده [