اکروفسلغتنامه دهخدااکروفس . [ اَ ف َ / ف ِ / ف ُ ] (اِ) جوز رومی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).به لغت رومی نام درختی است که آنرا جوز رومی نیز گویند و آن درخت کهرباست و بعضی گویند چوب آن
اکرفسلغتنامه دهخدااکرفس . [ اَ رَ ] (اِ) کرفس . (ناظم الاطباء) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کرفس ، و گویند خوردن آن شهوت را زیاد کند خواه مرد باشد خواه زن . (از هف
اخروسلغتنامه دهخدااخروس . [ ] (یونانی ، اِ) بیونانی اماریتون (اماریطون ) است . (تحفه ٔحکیم مؤمن ). لیارو. (مخزن الأدویة). امارنطن . صاحب مخزن الأدویه در ذیل اماریطن آرد: لغت ی
اخروسیوسلغتنامه دهخدااخروسیوس . [ اَ ] (اِخ ) طبیب . قفطی در تاریخ الحکما آرد: اسقلبیوس از فرزندان و خویشاوندان شش شاگرد بجای ماند و آنان ماغینوس و سقراطون و أخروسیوس الطبیب و مهرا
حور رومیلغتنامه دهخداحور رومی . [ ح َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است که صمغ آن کاه رباباشد. برگ آنرا با سرکه بمصروع دهند شفا یابد. (آنندراج ) (برهان قاطع). اکیروس و صمغه بال
اکرفسلغتنامه دهخدااکرفس . [ اَ رَ ] (اِ) کرفس . (ناظم الاطباء) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کرفس ، و گویند خوردن آن شهوت را زیاد کند خواه مرد باشد خواه زن . (از هف