اکثریت دوشرطیdouble majorityواژههای مصوب فرهنگستانرأیگیریای که در آن اکثریت آرا با دو معیار احراز میشود
اکثریتدیکشنری فارسی به انگلیسیabsolute majority, body, generalities, majority, mass , preponderance, preponderancy
اکثریتلغتنامه دهخدااکثریت . [ اَ ث َ ری ی َ ] (ع مص جعلی ،اِمص ، اِ) بسیاری و افزونی . (ناظم الاطباء). || زیادتی در عدد. بیشتری و کثرت . (ناظم الاطباء).زیادتی در شماره . مقابل اقل
ارزیابی چرخة عمرlife-cycle assessment, LCAواژههای مصوب فرهنگستانارزشگذاری و بررسی اثرات زیستمحیطی یک محصول یا یک خدمت مشخص درطی طول عمر آن
جام جهان نمالغتنامه دهخداجام جهان نما. [ م ِ ج َ/ ج ِ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (اِخ ) جام جم . جامی که همه ٔ عالم در آن نموده میشد. دکتر معین در مقاله ٔ خود به عنوان «جام جهان نما» نویسد: در ن