لغتنامه دهخدا
اکثاب . [ اِ ] (ع مص ) کثبه خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به کثبه شود. || نزدیک کسی رسیدن . گویند: اکثبه ، و اکثب له و اکثب منه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نزدیک آمدن . (المصادر زوزنی ). نزدیک رسیدن