اژن د ساووا کارینیانلغتنامه دهخدااژن د ساووا کارینیان . [ اُ ژِ دُ وو آ رین ْ ] (اِخ ) معروف به پرنس اژن ، سردار مشهور ارتش پادشاهی ، فرزندکنت دوسواسون و اُلَمْپ مانسینی ، مولد وی پاریس . اویکی
اژندلغتنامه دهخدااژند. [ اَ ژَ ] (اِ) گلی باشد که بر روی خشت پهن کنند و خشتی دیگر بر بالای آن نهند. و گل و لای ته حوض را نیز گفته اند. (برهان قاطع). سنگهای خرده ای را که بجهت اس
آژندفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگلی که در ساختمان روی سنگ یا آجر میکشند و بعد سنگ یا آجر دیگر را روی آن میگذارند؛ ملاط.
آژندلغتنامه دهخداآژند. [ ژَ ] (اِ) گل یا شفته ٔ دیگر که میان دو خشت گسترند پیوستن بیکدیگر را. ملاط. اَژند. || گل و لای که در ته آبی نشیند. || گِلابه .
حامورابیلغتنامه دهخداحامورابی . (اِخ )ششمین پادشاه از اولین سلسله ٔ پانزده نفری سلاطین بابل و مؤسس و بانی حقیقی وواقعی مملکت بابل . قانون حامورابی قدیم ترین قوانینی است که تا امروز
سادوالغتنامه دهخداسادوا. [ دُ وا ] (اِخ ) موضعی است در چکوسلواکی در ساحل رودخانه بیسترینز که در 3 ژوئیه 1866 م . در آن پروسیها بر اتریشیها پیروزی یافتند.
اسکندرلغتنامه دهخدااسکندر. [ اِ ک َدَ ] (اِخ ) مقدونی ، مشهور به اسکندر گُجَسْتَک (ملعون ) یا کبیر (مولد 356، جلوس 336 و وفات 323 ق .م .). اسم این پادشاه مقدونی الکساندر ۞ بود و م
دشتبیلغتنامه دهخدادشتبی . [ دَ ت َ ] (اِخ ) سابقاً روستایی (بلوک و ناحیه ای ) بوده است معتبر بین ری و همدان ،که بعدها شهر قزوین را در آن احداث کردند. و اینک دشتبی دهستانی است در
امیرآباد تهرانلغتنامه دهخداامیرآباد تهران . [ اَ دِ ت ِ ] (اِخ ) سابقاً دهی بود در دوکیلومتری شمال باختری تهران . در جنگ بین الملل دوم اردوگاه نظامی آمریکاییان بود، فعلاً جزء دانشگاه تهرا