ادرارنامهلغتنامه دهخداادرارنامه . [ اِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که خلفا و شاهان در تعیین راتبه ٔ کسی دادندی : و تشریف فرمود از اسب و ساخت و جبه و دستار و سلاح و غلام و کنیزک بف
اپرای سرتاسرthrough-composed operaواژههای مصوب فرهنگستاناپرایی که اپرانامۀ آن به موسیقی در میآید، در مقابل انواع دیگر که در آنها از گفتوگوی معمولی نیز استفاده میشود
ادرارنامهلغتنامه دهخداادرارنامه . [ اِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که خلفا و شاهان در تعیین راتبه ٔ کسی دادندی : و تشریف فرمود از اسب و ساخت و جبه و دستار و سلاح و غلام و کنیزک بف
ادعانامهلغتنامه دهخداادعانامه . [ اِدْ دِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نوشته ای از طرف مدعی العموم مبنی بر اتهام کسی .
اقرارنامهلغتنامه دهخدااقرارنامه . [ اِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) عهدنامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || قرارنامه . || تمسک . (ناظم الاطباء). || نوشته ای که کسی نویسد و بموجب آن چیزی را