اِحْتِواءٌدیکشنری عربی به فارسیمهار کردن , سرکوب کردن , به کنترل در آوردن , کنترل کردن , پيشگيري از گسترش (رشد)
احتواءلغتنامه دهخدااحتواء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرد کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر). گرد فروگرفتن . (غیاث ). || فراگرفتن از هر سوی . (منتهی الارب ). اشتمال . || فرازآمدن بر. (من
احتواءفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گرد کردن ، فراگرفتن از هر سوی . 2 - حاوی بودن ، دربرداشتن .