اُشلُنگگویش بختیاریگیاهى ساقه بلند که ریشه آن را خشکمىکنند و از پودر آن براى شستوشوىگلیم و زیلو استفاده مىکنند.
اصلانیلغتنامه دهخدااصلانی . [ اَ ] (اِخ ) نام طایفه ای از طوایف قشقایی . طایفه ٔ مزبور مرکب از 80 خانوار است و درگرم آباد مسکن دارند. (از جغرافیای کیهان ج 3 ص 81).
سارو اصلانیلغتنامه دهخداسارو اصلانی . [ اَ ] (حامص مرکب ) سارو اصلان بودن . آن لقب را داشتن ، بدان مخاطب بودن : امیر گونه خان در ازاء مردانگیها به خطاب سارو اصلانی معزز گشت . (عالم آرا چ امیرکبیر ج 2 ص 910).
اپسیلنلغتنامه دهخدااپسیلن . [ اِ ل ُ ] (یونانی ، حرف ، اِ) نام حرف پنجم است از حروف یونانی و نماینده ٔ ستاره های قدر پنجم از صور فلکی و صورت آن این است :e E