هت هتلغتنامه دهخداهت هت . [ هََ هََ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان شتررا بر آب زجر کنند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). صوتی است که بدان شتر را به سوی آب رانند. (اقرب الموارد). اذا وقف البعیر علی الردهة فلاتقل له هت هت ، مثلی است که برای ترک اصرار در پند و اندرز در مورد کسی که هوش وی آشکار
ایدجلغتنامه دهخداایدج .[ دَ ] (اِخ ) نامی است از شهرستانهای اهواز. اکنون به آن ایذه گویند. رجوع به نزهةالقلوب ص 51 و 70 و شدالازار صفحات 336 و 536 و رجوع به
اید الغتنامه دهخدااید ا. [ اَی ْ ی َ دَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای مؤید دارد. خدای یاری دهد : گفت اید اﷲ الوزیر امیرالمؤمنین وی را [ طاهر ] از فروددست تر اولیاء و حشم خویش بدست گرفته و سینه ٔ او بشکافت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 13
ایدلغتنامه دهخدااید. [ اَی ْ ی ِ] (ع ص ) قوی و توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرد سخت قوت . (مهذب الاسماء). || (ع مص ) توانا و قوی گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قوی شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
محايددیکشنری عربی به فارسیخنثي کردن , اخته کردن , وابسته به جنس خنثي , خنثي , بي طرف , بي غرض , اسم يا صفتي که نه مذکر و نه مونث است , خواجه , بيطرف , بدون جانبداري , بيرنگ , نادر گير