اویلغتنامه دهخدااوی . [ اَ وا ] (ع اِ) شغال . صاحب نصاب این لفظ را بضرورت نظم مخفف ابن آوی آورده است . (غیاث اللغات ).
اویلغتنامه دهخدااوی . [ اِ وی ی ] (ع مص ) اواء. (ناظم الاطباء). جای گرفتن . (منتهی الارب ). رجوع به اواء شود.
اویلغتنامه دهخدااوی . (ضمیر) کلمه ٔ اشاره و ضمیر مفرد غایب است به معنی او (با زیادت یا). (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : دریغ فر جوانی و عز اوی دریغعزیز بودم از این پیش هم
اویلغتنامه دهخدااوی . [ اُ ی ی ] (ع مص ) اِواء. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای گرفتن . (منتهی الارب ). بامأوی شدن و بامأوی بودن . (تاج المصادر بیهقی ). مأوی گرفتن . (
عویلغتنامه دهخداعوی . [ ع َوْ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به عوة، که بطنی است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عَوّة شود.
آویز بغل گوش عروسگویش اصفهانی تکیه ای: ------- طاری: ----------- طامه ای: -------- طرقی: ----------- کشه ای: --------- نطنزی: ------------
آویشنگویش اصفهانی تکیه ای: âyišom طاری: âvišan طامه ای: âviša(n) طرقی: âvišan کشه ای: âvišan نطنزی: owišen
آویختنلغتنامه دهخداآویختن . [ ت َ ] (مص )آویزان کردن از. آویزان شدن به . تعلیق . متعلق شدن . آونگ کردن . آونگ شدن . استرسال . دروا شدن . دروا کردن .اندروا شدن . اندروا کردن . دلنگ