ستن آوندهلغتنامه دهخداستن آونده . [س ُ یا س ِ ت ُ وَ / دِ / دِ ] (اِ مرکب ) صفه و ایوان خانه را گویند که به یک ستون برپای باشد. (برهان ).
دفةلغتنامه دهخدادفة. [ دَف ْ ف َ ] (ع اِ) پهلو یا کناره ٔ هر چیز و روی آن ، از آن جمله است : دفتاالمصحف ؛ دو طرف آن و آنچه بدان مصحف را فراهم آورند، و دفتاالطبل ؛ دو پوست که با
دفهلغتنامه دهخدادفه . [ دَ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 261 تن . آب آن از رودخانه ٔ مهاباد و محصول آن غلات و توتون و حبوب است .
دفهلغتنامه دهخدادفه . [دَف ْ ف َ / ف ِ ] (اِ) آلت جولاهان که تار جامه بدان هموار کنند وقت آهار دادن . (از آنندراج ). افزاری مانند شانه که تارهای تار را از آن گذرانند، و تار نقی
دفتانلغتنامه دهخدادفتان . [ دَف ْ ف َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ دفّة در حال رفع (ولی در فارسی حالت اعرابی آن در نظر گرفته نمی شود). رجوع به دفة و دفتین شود.
دفتینلغتنامه دهخدادفتین . [ دَف ْ ف َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ دَفّة در حال نصب و جر (ولی حالت اعرابی آن در زبان فارسی مراعات نشود). دَفَّتان . هر یک از دو لت جلد کتاب . (یادداشت مرح