اونلغتنامه دهخدااون . [ اَ ] (ع اِ مص ) تن آسایی . || نرمی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) آرام و نرم . (ناظم الاطباء). || آهسته . || رفتار. || یک گوشه ٔ خرجین . |
عونلغتنامه دهخداعون . (ع اِ) ج ِ عانة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به عانة شود. || ج ِ عُوان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عوان شود.- ابوعون ؛ خرما. (از اقر
آوَنْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی آویزان ، به دار کشیده شده ، نخی که انگور را به آن بندند و در اتاق بیاویزند تا کشمش شود ، نخ ، ریسمان