معنی اول شو | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

اول شو

گویش مازنی

شب زفاف

جست‌وجوی مشابه

الشوط الثاني من المفاوضات

دیکشنری عربی به فارسی

دور دوم مذاكرات

الشؤون الإنسانية

دیکشنری عربی به فارسی

امور بشر دوستانه

الشؤون التنفذية

دیکشنری عربی به فارسی

امور اجرايى

الشؤون المحلية

دیکشنری عربی به فارسی

امور داخلى

اُوو شُور

گویش بختیاری

آب شور، شستن با آب.

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

hog cholera

دیکشنری انگلیسی به فارسی

وحشی قورباغه

hog-nosed badger

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گرگ غول پیکر

HCG

دیکشنری انگلیسی به فارسی

HCG

HMG-CoA reductase

دیکشنری انگلیسی به فارسی

HMG-CoA ردوکتاز

hug drug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آغوش دارو

جست‌وجوی متن

داریوش کبیر

لغت‌نامه دهخدا

داریوش کبیر. [ دارْ ش ِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به داریوش اول شود.

داریوش بزرگ

لغت‌نامه دهخدا

داریوش بزرگ . [ دارْ ش ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) همان داریوش اول است . رجوع به دارا و داریوش اول شود.

اسقلیبیوس اول

لغت‌نامه دهخدا

اسقلیبیوس اول . [ اَق َ س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به اسقلبیوس اول شود.

کوروش

لغت‌نامه دهخدا

کوروش . (اِخ ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.

محرق اول

لغت‌نامه دهخدا

محرق اول . [ م ُ ح َرْ رِ ق ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به امروءالقیس اول شود.