3080 مدخل
نخستین.
نخستین، آغازین
آغازین، نخستین، یکمین
first, initial, maiden
اولي
يناير/کانون الثاني
granddaddy
debut
first
اولین.
اولین مدفوع نوزاد انسان یا حیوان پس از بهدنیا آمدن.
اولین شیری که پس از زاییدن گاو دوشیده شود
اولین مرحله ی غوزه گرفتن بوته ی پنبه که چند کاسبرگ سبز آن ...