عوللغتنامه دهخداعول . [ ع ِ وَ ] (ع اِمص ) مددجویی و اعتماد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اتکا و اعتماد و استعانت . (از اقرب الموارد). || (اِ) عمدة و آنچه بر او تکیه کنند: فل
عوللغتنامه دهخداعول . [ ع َ ] (ع اِ) بلندآوازی در گریه و فریاد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عولة. عویل . رجوع به عولة و عویل شود. || آنچه
عوللغتنامه دهخداعول . [ ع َ ] (ع مص ) میل کردن از راستی و کژی نمودن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : نور باید پاک از تقلید و عول تا شناسد مر