اوقةلغتنامه دهخدااوقة. [ ق َ ] (ع اِ) مغاک و چاهی که در آن آب باران گرد آید. || جای بیضه نهادن مرغ در سر کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
عوقةلغتنامه دهخداعوقة. [ ع ُ وَ ق َ ] (ع ص ) بازدارنده از حاجت ، و درنگی کننده . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بمعنی عُوَق است . (از اقرب الموارد). رجوع به عُوَق شود.
عوقةلغتنامه دهخداعوقة. [ ع َ ق َ ] (ع ص ) کسی که مردم را از خیر بازدارد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
عوقةلغتنامه دهخداعوقة. [ ع َ ق َ ] (اِخ ) دهی است به یمامه که بنی عدی بن حنیفه در آن سکونت دارند. (از معجم البلدان ). و رجوع به منتهی الارب شود.
عوقةلغتنامه دهخداعوقة. [ ع َ وَ ق َ ] (اِخ ) محله ای است از محله های بصره . رجوع به معجم البلدان شود.
هوقةلغتنامه دهخداهوقة. [ هََ ق َ ] (ع اِ) اوقة. گروه . (منتهی الارب ). || گودالی که در آن آب گرد آید و گل بسیار باشد. ج ، هوق . (اقرب الموارد).
قاسموفلغتنامه دهخداقاسموف . [ س ِ م ُ ] (اِخ ) قصبه ای است در اواسط روسیه در ایالت ریازان . در 115هزارگزی شمال شرقی ریازان و در ساحل چپ نهر اوقه از نهرهای تابع شط ولگا واقع است .
بازار جقلغتنامه دهخدابازار جق . [ ] (اِخ ) نام قضایی است در سنجاق از ولایت حلب که در جهت شرقی مرعش قرار دارد و مرکز آن قریه ٔ «اوقه جقلی » بوده است . این قضا 76 پارچه قریه در بر دار
اوقلغتنامه دهخدااوق . [ اَ ] (ع مص ) گران شدن بوزن . (آنندراج ). || مشرف شدن بر چیزی . || مایل گردیدن به ... || شآمت آوردن به . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) گرانی
اوقاتلغتنامه دهخدااوقات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء). ازمنه و فصول و ساعات و هنگام . (ناظم الاطباء) : چو دی رفت فرد