اوزونلغتنامه دهخدااوزون . [ اِ وَزْ زو ] (ع اِ) ج ِ اِوَزّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). رجوع به اِوَزّ شود.
اوزونلغتنامه دهخدااوزون . [ اُ زُن ْ ] (فرانسوی ،اِ) شکل دگروار اکسیژن با فرمول شیمیایی O3 (هر مولکول آن سه اتم اکسیژن دارد). گازی است آبی رنگ ، بی ثبات و با بوی نافذ. اثر آن از
اوزون حسنلغتنامه دهخدااوزون حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) (حسن دراز) امیرحسین بیگ مکنی به ابوالنصر. متوفی بسال 882 هَ. ق . پادشاه (857-882)، از امرای معروف به آق قوینلو پسر علی بیگ ترکمان
اوزون حسنلغتنامه دهخدااوزون حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) (حسن دراز) امیرحسین بیگ مکنی به ابوالنصر. متوفی بسال 882 هَ. ق . پادشاه (857-882)، از امرای معروف به آق قوینلو پسر علی بیگ ترکمان