اوارلغتنامه دهخدااوار. [ اَ ] (اِ) دفتر و حساب دیوانی . (آنندراج ) (هفت قلزم ) (برهان ). رجوع به اوارجه شود.
اوارلغتنامه دهخدااوار. [ اُ ] (ع اِ) گرما و هوای گرم . (هفت قلزم ). گرمی آتش و آفتاب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (برهان ). گرما. (مهذب الاسماء). || دود زبانه ٔ آتش . || ت
عوارفرهنگ انتشارات معین(عَ یا عِ یا عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عیب ، عیب و عار. 2 - دریدگی و پارگی در پارچه یا جامه .
آوارفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرابه، دیوار، گردوخاک ۲. خراب، ویران ۳. آواره، دربدر ۴. چپاول، غارت ۵. بینظمی، تباهی، هرجومرج ۶. غبار، گردوخاک ۷. آزار، رنج، گزند
آوار شدنفرهنگ انتشارات معین(شُ)(مص ل .)1 - خراب شدن ، فرو ریختن . 2 - (عا.) وارد شدن ناگها نیِ تعداد زیادی مهمان بر کسی .