اهیسلغتنامه دهخدااهیس . [ اَهَْ ی َ ] (ع ص ) مرد دلیر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بی باک . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || شتر دلیر که بچیزی نترسد و منقبض نگردد
ابیسلغتنامه دهخداابیس . [ اَ ] (اِخ ) آپیس . هاپی . گاو نر که مصریان قدیم آنرا مظهر اتم الوهیت در صورت حیوانی گمان می بردند. و وی را از نژاد رب النوع اُزیریس و نیز فتاح میشمردند
hidesدیکشنری انگلیسی به فارسیپنهان می شود، پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره، مخفی کردن، پنهان کردن، نهفتن، پنهان شدن، مخفی نگاه داشتن، پوشیدن، پوست کندن، ابشتن، خود را پنهان ساختن
اهیسلغتنامه دهخدااهیس . [ اَهَْ ی َ ] (ع ص ) مرد دلیر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بی باک . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || شتر دلیر که بچیزی نترسد و منقبض نگردد
دلیرلغتنامه دهخدادلیر. [دِ ] (ص ) دلاور. شجاع . بهادر. (از ناظم الاطباء). بادل . پردل . دلدار. نیو. هزو. (برهان ). مقابل بددل . أحوَس . ألیَث . ألیَس . أهیَس . أیهَم . باسِ
هالغتنامه دهخداها. (اِ) هر یک از هفتادودو فصل یسنا را در فارسی «ها» گوئیم . در اوستا هائیتی به معنی باب و فصل مطابق کلمه ٔ ساتی سانسکریت میباشد. درپهلوی هات گفته اند. اصلاًاین
اسبلغتنامه دهخدااسب . [ اَ ] (اِ) (از پهلوی اسپ ) چارپائی از جانوران ذوحافر که سواری و بار را بکار آید. اسپ . فَرَس . نوند. برذون . نونده . باره . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی )