لغتنامه دهخدا
شهود. [ ش ُ ] (ع مص ) حاضر شدن . (از منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ). حاضر آمدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). دیدن . معاینه . عیان . پیدا. آشکارا. حضور. مقابل غیب . (یادداشت مؤلف ). || شهود الناقة؛ آثار ولادت آن است از خون و جز آن . (منتهی الارب ) (ا