اقثاءلغتنامه دهخدااقثاء. [ اِ ] (ع مص ) خیارناک شدن جای . || بسیار خیار گردیدن قوم . || مال و جز آن فراهم آوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
hireدیکشنری انگلیسی به فارسیاستخدام، کرایه، اجاره، مزد، اجرت، پرداخت، کرایه دادن، استخدام کردن، اجیر کردن، کرایه کردن
اقثاءلغتنامه دهخدااقثاء. [ اِ ] (ع مص ) خیارناک شدن جای . || بسیار خیار گردیدن قوم . || مال و جز آن فراهم آوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).