4 مدخل
همين
درو کردن , جمع اوري کردن , بدست اوردن
غرولند کردن , غبطه خوردن , مضايقه کردن
احصد. [ اَ ص َ ](ع ص ) حبل اَحصَد؛ رَسَن محکم تافته . (منتهی الارب ).