الاتهلغتنامه دهخداالاته . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) شهر باستانی یونانی (فوسید) در کنار نهر سفیز . در این شهر بنای معبد اسقلبیوس و معبد می نرو کارنیا است . این شهر در کنار دو معبر کالیدرو
الاتةلغتنامه دهخداالاتة. [ اِ ت َ] (ع مص ) بازداشتن . || برگردانیدن کسی رااز آهنگ وی . || کم کردن . (منتهی الارب ).
instilدیکشنری انگلیسی به فارسیتزریق، کم کم تزریق کردن، کم کم فهماندن، اهسته القاء کردن، چکه چکه ریختن، چکاندن
instilsدیکشنری انگلیسی به فارسیتزریق می کند، کم کم تزریق کردن، کم کم فهماندن، اهسته القاء کردن، چکه چکه ریختن، چکاندن
instilledدیکشنری انگلیسی به فارسیتزریق شده، کم کم تزریق کردن، چکه چکه ریختن، چکاندن، اهسته القاء کردن، کم کم فهماندن
اغرسدیکشنری عربی به فارسیفرو کردن , جايگير ساختن , تلقين کردن , پا گذاشتن , پايمال کردن , چکاندن , چکه چکه ريختن , کم کم تزريق کردن , اهسته القاء کردن , کم کم فهماندن
انداختنلغتنامه دهخداانداختن . [ اَ ت َ ] (مص ) افگندن . پرتاب کردن . پرت کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). افکندن . (آنندراج ). اِهواء. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (