اذخرلغتنامه دهخدااذخر. [ اِ خ ِ ] (ع اِ) گیاهی است خوشبوی که آنرا کوم خوانند. (منتهی الارب ). دوائی است . (نزهةالقلوب ). دو گونه است : عرابی است و مرغزاری . عرابی سرخ بود و بوی
اهذاءلغتنامه دهخدااهذاء. [ اِ ] (ع مص ) نیک پختن گوشت را چنانکه سختگی نماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیک پختن گوشت را چون هریسه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
اهذابلغتنامه دهخدااهذاب . [ اِ ] (ع مص ) شتابی کردن در دویدن و پریدن و در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتافتن در سخن و تک و پریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || شت
اهذارلغتنامه دهخدااهذار. [ اِ ] (ع مص ) بسیار بیهوده گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار گفتن . (تاج المصادربیهقی ). بیهوده گفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
اذخرلغتنامه دهخدااذخر. [ اِ خ ِ ] (ع اِ) گیاهی است خوشبوی که آنرا کوم خوانند. (منتهی الارب ). دوائی است . (نزهةالقلوب ). دو گونه است : عرابی است و مرغزاری . عرابی سرخ بود و بوی
اهذاءلغتنامه دهخدااهذاء. [ اِ ] (ع مص ) نیک پختن گوشت را چنانکه سختگی نماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیک پختن گوشت را چون هریسه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
اهذابلغتنامه دهخدااهذاب . [ اِ ] (ع مص ) شتابی کردن در دویدن و پریدن و در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتافتن در سخن و تک و پریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || شت
اهذارلغتنامه دهخدااهذار. [ اِ ] (ع مص ) بسیار بیهوده گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار گفتن . (تاج المصادربیهقی ). بیهوده گفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).