اهانت کردنلغتنامه دهخدااهانت کردن . [ اِ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیر کردن . (ناظم الاطباء). خواری روا داشتن : باصحاب او اهانت کنیم . (جهانگشای جوینی ).هر چه بینی ز دوستان کرم است گر
humiliatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتحقیر شده، تحقیر کردن، خوار کردن، پست کردن، اهانت کردن به، خشوع کردن
جروجونلغتنامه دهخداجروجون . [ ج َرْ ر ] (اِ مرکب ) قصد کردن به اهانت و زجر اعم از دوستی یا دشمنی و معنی ترکیبی آن جروجان است یعنی بقصد جراحت جان . (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
خوار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تحقیر کردن، اهانت کردن ۲. به ذلت کشاندن، ذلیل کردن ۳. بیقدر کردن، بیارزش کردن