انگژوالغتنامه دهخداانگژوا. [ اَ گ ِ ] (اِ) جایی را گویند که شبها گوسفندان را در آنجا نگاه دارند. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از ناظم الاطباء). جای گوسفندان . (فرهنگ سروری ) (مؤیدال
انگوانلغتنامه دهخداانگوان . [ اَ گ ُ ] (اِ) انگدان . حلتیت . (ازبرهان قاطع) (از آنندراج ). و رجوع به انگدان شود.
انگوژانلغتنامه دهخداانگوژان .[ اَ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است که 240 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، روغن و پشم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5
أَنَابُواْفرهنگ واژگان قرآنپی در پی بازگشتند - پی در پی رجوع کردند ( کلمه انابه به معناي رجوع است . و انابه به سوي خدا به معناي بازگشت به سوي اوست به توبه و اخلاص عمل و اين کلمه از ماده
انگوانلغتنامه دهخداانگوان . [ اَ گ ُ ] (اِ) انگدان . حلتیت . (ازبرهان قاطع) (از آنندراج ). و رجوع به انگدان شود.
انگوژانلغتنامه دهخداانگوژان .[ اَ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است که 240 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، روغن و پشم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5
انگرولغتنامه دهخداانگرو. [ اَ گ َ ] (اِ) زاغه و آغال گوسپند. (ناظم الاطباء). کمرا. شبگاه گوسفندان . (رشیدی یادداشت مؤلف ). انگروا. (ناظم الاطباء).