انکلاثلغتنامه دهخداانکلاث . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) پیش درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تقدم . (از اقرب الموارد).
أَنکَاثاًفرهنگ واژگان قرآناز هم باز شده ها (کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي ک
اندلاثلغتنامه دهخدااندلاث . [ اِ دِ ] (ع مص ) درافتادن با کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درافتادن در کسی . (آنندراج ). یقال اندث علینافلان یشتم ، ای انخرق وانصب . (منتهی الا
انکاثلغتنامه دهخداانکاث . [ اَ ] (ع ص ) حبل انکاث ؛ رسن گسسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ نِکْث . (از اقرب الموارد). رجوع به نکث شود.
انکراثلغتنامه دهخداانکراث . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) سپری شدن و بریده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقطاع . (از اقرب الموارد).
انکلاتلغتنامه دهخداانکلات . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) ریخته شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). انصباب . (از اقرب الموارد). || ورترنجیده گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا
پیش آمدنلغتنامه دهخداپیش آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک آمدن . نزدیک شدن . تقدم . (منتهی الارب ). به حضور درآمدن . پیش روی آمدن . مقابل آمدن . اقبال . استقبال . (منتهی الارب ).
أَنکَاثاًفرهنگ واژگان قرآناز هم باز شده ها (کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي ک
اندلاثلغتنامه دهخدااندلاث . [ اِ دِ ] (ع مص ) درافتادن با کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درافتادن در کسی . (آنندراج ). یقال اندث علینافلان یشتم ، ای انخرق وانصب . (منتهی الا
انکاثلغتنامه دهخداانکاث . [ اَ ] (ع ص ) حبل انکاث ؛ رسن گسسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ نِکْث . (از اقرب الموارد). رجوع به نکث شود.
انکراثلغتنامه دهخداانکراث . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) سپری شدن و بریده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقطاع . (از اقرب الموارد).