انکفاسلغتنامه دهخداانکفاس . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) در خود پیچیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
انقفاشلغتنامه دهخداانقفاش . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بسوراخ درآمدن تننده و جز آن و فراهم آوردن آن دست و پای و اعضای دیگر را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بسوراخ داخل شدن عنکبوت و جز آن و فراهم آوردن اعضا و قوائم خود را. (از اقرب الموارد).