انکشافلغتنامه دهخداانکشاف . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) برهنه و آشکار شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ظاهر شدن . (از اقرب الموارد). واشدن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آ
انکشاحلغتنامه دهخداانکشاح . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) پراکنده گشتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پراکندن . و متفرق گردیدن . (یادداشت مؤلف ).
اکشافلغتنامه دهخدااکشاف . [ اِ ] (ع مص ) صاحب شتران آبستن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خندیدن چندان که لب برگردد و دندان نمایان شود. || پی یکدیگر در نتاج آو
انتشافلغتنامه دهخداانتشاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نشافه (کفک شیر وقت دوشیدن ) خوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). کفک شیر بیاشامیدن . (تاج ال
انخشافلغتنامه دهخداانخشاف . [ اِ خ ِ] (ع مص ) درآمدن در چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). داخل شدن . (از اقرب الموارد). یقال : انخشف فی الشی ٔ. (از منتهی الارب )
انشافلغتنامه دهخداانشاف . [ اِ ] (ع مص ) بچه ٔ نر زادن شتر بعد بچه ٔ ماده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سرشیر خورانیدن . (منتهی الارب ) (
کاشفةلغتنامه دهخداکاشفة. [ ش ِ ف َ ] (ع اِمص ) انکشاف و گشادگی و پیدایی . ج ، کواشف . (ناظم الاطباء). و رجوع به کاشف شود.
کشاطلغتنامه دهخداکشاط. [ ک ِ ] (اِمص ) انکشاف . برهنه شدگی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) پوست باز کرده ای از گوشت که گاهی آن را دوباره بر روی
صلصلةالجرسلغتنامه دهخداصلصلةالجرس . [ ص َ ص َ ل َ تُل ْ ج َ رَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح تصوف ) انکشاف صفت قادریت است ، و آن چنان است که بنده ٔ الهی چون خواست به حقیقت قاهریه متحقق شود د
انجلاءلغتنامه دهخداانجلاء. [ اِ ج ِ ] (ع مص ) روشن گردیدن کار و هویدا شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انکشاف . (از اقرب الموارد). || دور شدن : انجلی عنه ؛ دورشد