انکشاحلغتنامه دهخداانکشاح . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) پراکنده گشتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پراکندن . و متفرق گردیدن . (یادداشت مؤلف ).
انفشاحلغتنامه دهخداانفشاح . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) از همدیگر دور گذاشتن پاها را در رفتن . || باقی ماندن ناقه گشاده پا جهت درد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان پای ازهم بازماندن از
انکاحلغتنامه دهخداانکاح . [اِ ] (ع مص ) شوهر دادن زن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زن را شوی ومرد را زن دادن . (ترجمان القرآن جرجانی ). زن را
انکشاطلغتنامه دهخداانکشاط. [ اِ ک ِ ] (ع مص ) گشاده و برهنه شدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || رفتن بیم و ترس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (صراح اللغة
انکشافلغتنامه دهخداانکشاف . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) برهنه و آشکار شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ظاهر شدن . (از اقرب الموارد). واشدن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آ
انفشاحلغتنامه دهخداانفشاح . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) از همدیگر دور گذاشتن پاها را در رفتن . || باقی ماندن ناقه گشاده پا جهت درد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان پای ازهم بازماندن از
انکاحلغتنامه دهخداانکاح . [اِ ] (ع مص ) شوهر دادن زن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زن را شوی ومرد را زن دادن . (ترجمان القرآن جرجانی ). زن را
انکشاطلغتنامه دهخداانکشاط. [ اِ ک ِ ] (ع مص ) گشاده و برهنه شدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || رفتن بیم و ترس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (صراح اللغة
انکشافلغتنامه دهخداانکشاف . [ اِ ک ِ ] (ع مص ) برهنه و آشکار شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ظاهر شدن . (از اقرب الموارد). واشدن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آ