انور پاشالغتنامه دهخداانور پاشا. [ اَ ] (اِخ ) (1882-1922م .) فرمانده ترک در جنگ 1914-1918م . متولد در قسطنطنیه . وی پس ازشکست از سویت ها و محبوس شدن بدست آنها بقتل رسید.
انورلغتنامه دهخداانور. [ اَ وَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی است . روشن تر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). نورانی تر. بافروغ تر. منورتر : محسوس نیستند و نگنجند در حواس نایند
حجازلغتنامه دهخداحجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و
احمد احسائیلغتنامه دهخدااحمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رمضان و جمله پدران او ر
نادرشاه افشارلغتنامه دهخدانادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او ا
غالی پاشالغتنامه دهخداغالی پاشا. (اِخ ) پطرس غالی پاشا رئیس مجلس نظار و ناظر امور خارجه ٔ مصر که در (12 صفر 1328 هَ . ق . / فوریه ٔ 1910 م .) بر اثر ترور کشته شده است . رجوع به کتاب
اسماعیل پاشالغتنامه دهخدااسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) دواتجی . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان و سلطان عبدالعزیزخان عثمانی . وی دروقعه ٔ مجار که عثمانیان به اتفاق روسها وطن وی را