انهداملغتنامه دهخداانهدام . [اِ هَِ ] (ع مص ) ویران شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ویران شدن و از پا درآمدن عمارت و غیره . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ویرانی و پایمالی و خرابی . (ناظم الاطباء).
انهضاملغتنامه دهخداانهضام . [ اِ هَِ ] (ع مص ) گواریدن و گوارد شدن . (منتهی الارب ). گوارا شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طعام سریعالانهضام ، طعام زودگوارا در برابر بطی ٔ الانهضام . (آنندراج ). طعام زودگذرنده و گوارا. (ناظم الاطباء). گوارنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). گواریده
انعداملغتنامه دهخداانعدام . [اِ ع ِ ] (ع مص ) معدوم شدن و نیست شدن . (ناظم الاطباء) . || (اِمص ) نابودشدگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به منتهی الارب شود.
سامانۀ انهدام بهفرمانcommand destructواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که موشک یا پهپاد یا سایر پرندههای بدون سرنشین را در هنگام بروز نقص فنی، برای جلوگیری از آسیبهای جانبی، منفجر میکند متـ . انهدام بهفرمان
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از
انهداملغتنامه دهخداانهدام . [اِ هَِ ] (ع مص ) ویران شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ویران شدن و از پا درآمدن عمارت و غیره . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ویرانی و پایمالی و خرابی . (ناظم الاطباء).
انهدامدیکشنری فارسی به انگلیسیannihilation, demolition, destruction, devastation, extinction, ravage, rout, ruin, smashup
انهداملغتنامه دهخداانهدام . [اِ هَِ ] (ع مص ) ویران شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ویران شدن و از پا درآمدن عمارت و غیره . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ویرانی و پایمالی و خرابی . (ناظم الاطباء).
زنجیرۀ انهدامkill chainواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهاقدامهایی برای انهدام هدف شامل شش مرحلۀ جستوجو، تعیین موقعیت، ردیابی، هدفگیری، درگیری و ارزیابی