انمیلغتنامه دهخداانمی . [ اَ ن ِ ] (از یونانی ، اِ) بیماری کم خونی که فقرالدم نیز گویند. (ناظم الاطباء).
انمیلغتنامه دهخداانمی . [ اُ می ی ] (ع اِ) توشک و نهالی آگنده بکاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
عنمیلغتنامه دهخداعنمی . [ ع َ ن َ می ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عنم . رجوع به عنم شود. || نیکوروی سرخ رنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). صورت زیبا و سرخ رنگ . (از
انمیاثلغتنامه دهخداانمیاث . [ اِ ] (ع مص ) آمیخته شدن . || در آب سوده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گداخته شدن چیزی در آب . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی
انمیارلغتنامه دهخداانمیار. [ اِ ] (ع مص ) برکنده شدن موی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیفتیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ریختن پشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
انمیازلغتنامه دهخداانمیاز. [ اِ ] (ع مص ) جدا گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
انمیاعلغتنامه دهخداانمیاع . [ اِ ] (ع مص ) گداختن روغن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حل شدن و آب شدن . ذوب شدن . (از اقرب الموارد):و کان لینا سریع التفتت و الانمیاع