انقلابیلغتنامه دهخداانقلابی . [ اِ ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب به انقلاب . شورشی . || کسی که طرفدار انقلاب است . || (اِخ ) نام فرقه ای در اول مشروطیت . (یادداشت مؤلف ).
انقلابیفرهنگ فارسی معین( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به انقلاب ، شورشی . 2 - طرفدار انقلاب . 3 - انقلاب کننده .
حزب انقلابیلغتنامه دهخداحزب انقلابی . [ ح ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) گروهی از یک طبقه ٔ اقتصادی در یک جامعه که اجرای برنامه ٔ کار خود را بر قیام مسلحانه نهاده باشند. رجوع به انقلابی شود.
اعتصاب انقلابیلغتنامه دهخدااعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری
فرد انقلابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر لابی، مجاهد، طرفدارانقلاب، قیامکننده، ضد رژیم، مخالف حکومت شورشی، یاغی، آشوبگر، شورشکننده، براندازکننده، خرابکار، ویرانگر، تروریست، آنارشیست مخالفین، اپوزیسیون چریک، میلیشیا مارکسیست، چپی، رادیکال تندرو، مکتبی، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیادگرا
انقلابینلغتنامه دهخداانقلابین . [ اِ ق ِ ب َ ] (ع اِ) (= دو انقلاب ) در نجوم ، دو نقطه ٔ دایرةالبروج که در آنها میل خورشید به منتهی میرسد (یعنی خورشید بمنتهای فاصله ٔ خود از معدل النهار یا استوای فلکی میرسد). انقلابین دو نقطه ٔ متقاطر از کره ٔ آسمان اند و بنظر ساکنین زمین ، خورشید سالی یکبار از ه
انقلابینsolsticesواژههای مصوب فرهنگستان1. دو نقطۀ انقلاب زمستانی و تابستانی بر روی دایرهالبروج که در بیشترین فاصلۀ زاویهای از استوای آسمان است 2. زمانی که خورشید به این نقاط در آسمان برسد
حزب انقلابیلغتنامه دهخداحزب انقلابی . [ ح ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) گروهی از یک طبقه ٔ اقتصادی در یک جامعه که اجرای برنامه ٔ کار خود را بر قیام مسلحانه نهاده باشند. رجوع به انقلابی شود.
اعتصاب انقلابیلغتنامه دهخدااعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری
انقلابینلغتنامه دهخداانقلابین . [ اِ ق ِ ب َ ] (ع اِ) (= دو انقلاب ) در نجوم ، دو نقطه ٔ دایرةالبروج که در آنها میل خورشید به منتهی میرسد (یعنی خورشید بمنتهای فاصله ٔ خود از معدل النهار یا استوای فلکی میرسد). انقلابین دو نقطه ٔ متقاطر از کره ٔ آسمان اند و بنظر ساکنین زمین ، خورشید سالی یکبار از ه
انقلابینsolsticesواژههای مصوب فرهنگستان1. دو نقطۀ انقلاب زمستانی و تابستانی بر روی دایرهالبروج که در بیشترین فاصلۀ زاویهای از استوای آسمان است 2. زمانی که خورشید به این نقاط در آسمان برسد
حزب انقلابیلغتنامه دهخداحزب انقلابی . [ ح ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) گروهی از یک طبقه ٔ اقتصادی در یک جامعه که اجرای برنامه ٔ کار خود را بر قیام مسلحانه نهاده باشند. رجوع به انقلابی شود.
اعتصاب انقلابیلغتنامه دهخدااعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری
فرد انقلابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر لابی، مجاهد، طرفدارانقلاب، قیامکننده، ضد رژیم، مخالف حکومت شورشی، یاغی، آشوبگر، شورشکننده، براندازکننده، خرابکار، ویرانگر، تروریست، آنارشیست مخالفین، اپوزیسیون چریک، میلیشیا مارکسیست، چپی، رادیکال تندرو، مکتبی، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیادگرا
روحیه انقلابیواژهنامه آزادآن حالت درونی و روانی که انسان را به تحول گرایی وادار می کند. کیفیتی نفسانی که انسان را به تحول گرایی تحریک می کند.