انفتاحلغتنامه دهخداانفتاح . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) گشاده شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). فتح . (تاج المصادر بیهقی ). گشوده شدن . (یا
افتاحلغتنامه دهخداافتاح . [اِ ] (ع مص ) گشاده سوراخ پستان گردیدن شترماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فراخ پستان شدن ناقه . و به این معنی بصیغه ٔ مجهول استعمال شود
انتفاحلغتنامه دهخداانتفاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) معترض گردیدن بکسی و پیش آمدن او را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حایل شدن به کسی و منعکردن او را. (از اقرب الموارد). || برگردید
انفتاتلغتنامه دهخداانفتات . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) ریزه شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انکسار. (از اقرب الموارد). خرد و مرد شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادرزوزنی ).
انفجاءلغتنامه دهخداانفجاء. [ اِ ف ِ ] (ع مص ) گشاده گردیدن در. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفتاح . (از اقرب الموارد).
انفئاءلغتنامه دهخداانفئاء. [ اِ ف ِ ] (ع مص ) گشاده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفتاح . (ازاقرب الموارد). || شکافته گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفراج . (از
انفراجلغتنامه دهخداانفراج . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) رخنه و شکاف شکاف شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انفتاح . (از اقرب الموارد). || اندوه واشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (