انفاق

'enfāq

۱. دادن یا بخشیدن مال به کسی.
۲. نفقه دادن به کسی.
۳. [قدیمی] خرج کردن مال.
۴. [قدیمی] بی‌چیز شدن.

انفاق

لغت‌نامه دهخدا

انفاق . [ اِ ] (ع مص ) درویش گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درویش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه . (از اقرب الموارد). || سپری کردن مال را و هزینه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفقه کردن . (تاج المصادر بی

خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما