زبان انضمامیincorporating languageواژههای مصوب فرهنگستانزبانی که در آن نقشهای نحوی عمدتاً ازطریق ترکیب عناصر واژگانی و دستوری در قالب واژههایی پیچیده و طولانی نشان داده میشود متـ . زبان چندترکیبی polysynthetic lan
اخلاق کاربردیapplied ethicsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از اخلاق هنجاری که به مطالعه و بررسی نحوة کاربست نظریة هنجاری در موارد و مصادیق اخلاقی جزئی و انضمامی میپردازد نیز: اخلاق عملی practical ethics
بسیطلغتنامه دهخدابسیط. [ ب َ ] (ع ص ، اِ) گسترده . ج ، بُسُط و بسائط. (منتهی الارب ). گسترده . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : خندقی چون بحر محیط با قعری بعید و عرض بسیط در پیرام
انضماملغتنامه دهخداانضمام . [ اِض ِ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). باهم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فاهم آمدن . تضامم . (مجمل اللغة). فرا