انزقابلغتنامه دهخداانزقاب . [ اِ زِ ] (ع مص ) درآمدن کلاکموش در سوراخ خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درآمدن در سوراخ . (آنندراج ). داخل شدن موش دشتی در سوراخ . (از اقرب ال
انتقابلغتنامه دهخداانتقاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روی بند بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نقاب بستن . (ازاقرب الموارد). روی بند بربستن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر
انثقابلغتنامه دهخداانثقاب . [ اِ ث ِ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ دار شدن . (آنندراج ). انخراق . (از لسان ذیل اقرب الموارد).
انزابلغتنامه دهخداانزاب . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل با 2053 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
انزرابلغتنامه دهخداانزراب . [ اِ زِ ] (ع مص ) در کمین نشستن صیاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). به کمینگاه داخل شدن صیاد. (از اقرب الموارد).
انزکابلغتنامه دهخداانزکاب . [ اِ زِ ] (ع مص ) درآمدن در زمین پست یا در مغاک . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انزباقلغتنامه دهخداانزباق . [ اِ زِ ] (ع مص ) درآمدن در خانه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درآمدن . (آنندراج ). درآمدن . داخل شدن (در خانه ) و آن مقلوب انزقاب است . (از اقرب
انتقابلغتنامه دهخداانتقاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روی بند بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نقاب بستن . (ازاقرب الموارد). روی بند بربستن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر
انثقابلغتنامه دهخداانثقاب . [ اِ ث ِ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ دار شدن . (آنندراج ). انخراق . (از لسان ذیل اقرب الموارد).
انزابلغتنامه دهخداانزاب . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل با 2053 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
انزرابلغتنامه دهخداانزراب . [ اِ زِ ] (ع مص ) در کمین نشستن صیاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). به کمینگاه داخل شدن صیاد. (از اقرب الموارد).