اندخورلغتنامه دهخدااندخور. [ اَ خوَرْ / خُرْ] (ص ) شایسته و مناسب و سزاوار و لایق . (ناظم الاطباء). ظاهراً محرف اندرخور است . رجوع به اندرخور شود.
اندخوارلغتنامه دهخدااندخوار. [ اَ خوا / خا ] (اِ) بست و قلعه و شهر و پناه . (ناظم الاطباء). رجوع به اندخواره شود.