انداییلغتنامه دهخدااندایی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب است به اندابن عدی بن تجیب و آن بطنی از تجیب است و از آن قوم است ابوعمرو سالم بن غیلان اندایی در گذشته به سال 153 هَ .ق . (از لبا
انداییدنلغتنامه دهخداانداییدن . [ اَ ] (مص ) انداویدن . (ناظم الاطباء). || اندودن . کاهگل گرفتن (بام ، دیوار).گل مالیدن . (فرهنگ فارسی معین ). کهگل کردن بر دیوارو آلودن . (غیاث اللغ
انداییدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. اندودن؛ کاهگل کردن بام یا دیوار؛ گِلمالی کردن.۲. آلوده کردن.
انداییدنلغتنامه دهخداانداییدن . [ اَ ] (مص ) انداویدن . (ناظم الاطباء). || اندودن . کاهگل گرفتن (بام ، دیوار).گل مالیدن . (فرهنگ فارسی معین ). کهگل کردن بر دیوارو آلودن . (غیاث اللغ
اندودنلغتنامه دهخدااندودن . [ اَ دَ ] (مص ) انداییدن . (فرهنگ سروری ) (فرهنگ خطی )(شرفنامه ) (فرهنگ میرزا ابراهیم ). کاهگل و گلابه مالیدن . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (آنندراج ). گل